کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 5 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

کتاب (103-123)

خیلی وقت بود کتابهایی را که خریده بودیم معرفی نکرده بودم ...اینم کتابهایی که توی این مدت خریدیم و خوندیم... کتاب دایناسورها را شبها قبل از خواب زیاد میخونیم و خیلی دوستش داری...             این سری کتاب را هم خیلی دوست داری و نکات خوبی ازشون یاد گرفتی... این سری از کتابها را هم که قبلا 5 جلدش را واست خریده بودم و خیلی بهشون علاقمند بودی عنوانهای جدیدش هم چاپ شده بود که چند جلد دیگه اش را خردیم ولی بقیه اش موجود نبود و دفعات بعد حتما میخریم چون خوندن این مجموعه را هم خیلی دوست داری...      مجموعه مهارتهای من هم کتابهای خیلی خوبیه که...
2 آذر 1394

خاله هایی بهتر از فرشته ...

یک شب از شبهایی که اصفهان بودیم و همگی دور هم بودیم خاله ها با ذوق و شوق یک جعبه بزرگ پر از چیزهای دوست داشتنی بهت هدیه دادند که کلی خوشحال شدی  این جعبه به مناسبت رفتن شما به مهد کودک بود روی جعبه را خاله راحله جون با کلی برچسبهای تام و جری تزیین کرده بود که شما اول از همه قبل از باز کردن جعبه مشغول چسبوندن اونها به دیوار شدی      بعد جعبه را با کلی ذوق باز کردی و یکی یکی هدیه هات را بیرون آوردی... چهره شما توی دو تا عکس زیر به خوبی نشون میده که هر چیزی را که بیرون میاوردی چه عکس العملی داشتی ...جعبع پر بود از مداد رنگی ...ماژیک...دفتر نقاشی ...خوردنیهای خوشمزه ...لباس ...کاموا......
2 آذر 1394

خاله رعنا جون...

دو سه هفته پیش من و شما دو نفری یک هفته ای را به اصفهان رفتیم و بابا کورش به دلیل شروع شدن اورهال پالایشگاه نتونست با ما به اصفهان بیاد ... توی اون یک هفته ای که اصفهان بودیم مثل همیشه به شما خیلی خوش گذشت...  خاله رعناجون که با وجود مشغله کاری زیاد، به خاطر قلب مهربون و عشقی که نسبت به شما داره مدام به فکر اینه که لحظه لحظه هایی که خونه مامان عفت جون هستیم بهت خوش بگذره واسه همین پیشنهاد داد که شما را به باغ پرندگان ببریم و ما هم یک روز به همراه خاله رفعت جون و خاله رعنا به باغ پرندگان رفتیم و با وجود اینکه قبلا هم رفته بودی ولی کلی لذت بردی....   بودن با کسانی که عاشقانه و بدون دلیل دوستت دارند بالاترین ...
2 آذر 1394
1